ادبیات

ساخت وبلاگ
هدف از ویرایش فنی، اصلاح متن به‌لحاظ ویژگی‌های ظاهری است، به همین دلیل به آن «ویرایش صوری» نیز می‌گویند. برای مثال، رعایت اصل یکدست‌نویسی هنگام ویرایش متن، نوعی ویرایش فنی به شمار می‌رود، چراکه ظاهر متن ساختار منسجمی پیدا می‌کند و فهم آن برای خواننده راحت‌تر می‌شود.علاوه بر این، پیدا کردن غلط‌های املایی و ویرایش آن‌ها نیز یکی از روش‌های ویرایش فنی است. ویراستار در این نوع ویرایش، باید بتواند کلمه‌هایی را که املای نادرستی دارند یا اشتباه تایپ شده‌اند پیدا کند تا متن به دور از هر گونه غلط املایی یا تایپی به دست مخاطب برسد. از دیگر مواردی که در ویرایش فنی باید مدنظر ویراستار قرار بگیرد، پاراگراف‌بندی و نشانه‌گذاری در متن است. ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 5 فروردين 1403 ساعت: 18:54

×آبکنار کادوس فرهنگی-ادبی و پژوهشی-به زبان های گیلکی و فارسیشاهد بازی ... شاهد بازی چیست؟ و شاهد باز کیست؟شاهد: زیبا ( به طور مطلق ) ، آراسته به ظاهر و یا به باطن . خواجه عبد الله انصاری نیز شاهد را به همین معنی که موجود زیبا باشد به کار برده است : " شاهدی چون ماهی می رفت در راهی " شاهد ، در لغت ، به معنی بیننده و گواه است ، و در استعمال صوفیه ، به معنی مطلق خوب و خوبروی استعمال شده و در دوره ابو سعید ا بوالخیر ، عرفا " شاهد " را مترادف با خوب و زیبا به کار می برده اند : فلان چیز شاهد است . یا حافظ در موارد بسیار و از جمله دوبیت ذیل " شاهد " را به کار می برد : شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب / باز پیرانه سر عاشق و دیوانه شد یا : شاهدان گر دلبری زین سان کنند / زاهدان را رخنه در ایمان کنند عشق مرد به مرد ( همجنسگرایی ) شاهد بازی دو جنبه دارد یکی جنبه ی یو نانی و فلسفی آن که سقراط و افلاطون در رساله مهمانی (= ضیافت= سمپوزیم ) مطرح کرده اند و ارسطو در رساله اخلاق نیکو ماخوسی آن را طرح کرده است. در ایران بو علی سینا و سهروردی و نیز بین صوفیانی چون عراقی ، اوحد اادین کرمانی و احمد غزالی و... معمول بود و جنبه روحانی و نظر بازی و جمال پرستی داشت و دیگر جنبه ی جنسی و شهوانی آن که مرد با مرد مذموم است و ظاهر ا بعد از ورود عنصر ترکان سلجوقی مرسوم شد . شاهد بازی در ادبیات فارسی نخستین کتابی ست که به چنین پژو هشی دست زده است . مولف دکتر سیروس شمیسا ( متولد رشت ) محقق و پژو هشگر صاحب بیش از چهل اثر ، بر اساس شواهد گونا گونی که بیشتر از نظم و کمتر از نثر بر گزیده ، نظریه خود را به اثبات می رساند که :"... معشوق شعر فارسی غالب ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 53 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 13:42

" ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﺮ ! " ﺷﻌﺮى ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩه از ایرج میرزا ارسال شده توسط admin در تاریخ یکشنبه, 2017-12-03 13:24" ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﺮ ! " ﺷﻌﺮى ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩه از ایرج میرزاﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﮔﺬﺭ ﺑﻮﺩﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻩ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﺮ ﺑﻮﺩﺍﺯ ﺧﺮ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﻬﺮ ﺑﻮﺩﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﻮﺩﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﺿﻊ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﺎﻟﯽﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎ ﺧﺮﯼ ﺭﻫﺎ ﮐﻦﺁﺩﻡ ﺷﻮ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺎﮐﻦﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﻭ ﻣﺮﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻦﺯﺧﻢ ﺗﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ ﮐﻦﻧﻪ ﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺭﯾﺎ ﻭ ﻣﮑﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢﺭﺍﺿﯽ ﭼﻮ ﺑﻪ ﺭﺯﻕ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢﺍﺯ ﺳﻔﺮﮤ ﮐﺲ ﻧﺎﻥ نَرُﺑﻮﺩﯾﻢﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐُﺸﺪ ﺧﺮﯼ ﺭﺍ؟ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺑَﺮﺩ ﺯ ﺗﻦ ﺳﺮﯼ ﺭﺍ؟ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻢ ﻓﺮﻭﺷﺪ ؟ﯾﺎ ﺑﻬﺮ ﻓﺮﯾﺐِ ﺧﻠﻖ ﮐﻮﺷﺪ ؟ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺭﺷﻮﻩ ﺧﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟ﯾﺎ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﭘﯿﻤﺎﻥ؟ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﺩ ﻧﺎﻥ؟ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺨﻨﺶ ﻫﻤﻪ ﻣﺘﯿﻦ ﺍﺳﺖﻓﺮﻣﺎﯾﺶ ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﺍﺳﺖﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺯ ﺁﺩﻣﯽ ﺳﺮﯼ ﺗﻮﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﺎ ﺧﺮﯼ ﺗﻮﺑﻨﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡﺑﺮ ﺧﺎﻟﻖ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺧﺮﯾﺖﺟﺎﺭﯼ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﯿﺖ . ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 10 آبان 1401 ساعت: 13:26

معنی حکایت گنج حکمت پیرایه خرد فارسی دهم در آبگیری سه ماهی بود: دو حازم، یکی عاجز. از قضا، روزی دو صیّاد بر آن گذشتند و با یکدیگر میعاد نهادند که دام بیارند و هر سه را بگیرند. در یک برکه کوچک سه تا ماهی زندگی می‌کردند: دو تا از ماهی‌ها دوراندیش و هوشیار بودند و یکی دیگر ناتوان. روزی از روی اتفاق دو صیّاد از آنجا گذشتند و ماهی ها را دیدند. با یکدیگر قرار گذاشتند که دام بیاورند و هر سه ماهی را صید کنند. معنی واژگان: آبگیر: برکه، استخر / حازم: محتاط، هوشیار / عاجز: ناتوان و ضعیف / از قضا: اتفاقا / میعاد: وعده، قرار / میعاد نهادن: قرار گذاشتن / دام: تله، تور ________________________________________ ماهیان این سخن بشنودند؛ آنکه حزم زیادت داشت و بارها دست‌برد زمانۀ جافی را دیده بود، سبک، روی به کار آورد و از آن جانب که آب درمی آمد، بَرفُوْر بیرون رفت. ماهی ها صحبت صیادان را شنیدند؛ آن ماهی که خیلی دوراندیش و عاقل بود و بارها هجوم زمانۀ ستمگر را دیده و تجربه کرده بود، سریع دست به کاری زد و از آن سو که آب داخل می‌شد، فورا بیرون رفت. معنی لغات: بشنودند: شنیدند / حزم: دوراندیشی / زیادت: زیادی، افزونی / دست‌برد: حمله و هجوم / دست‌برد دیدن: مورد حمله و هجوم قرار گرفتن / زمانه: روزگار / جافی: ستمگر، ظالم / سبک: به سرعت / سو / درآمدن: داخل شدن / برفَوْر: فورا، بی درنگ / آرایه ها: زمانۀ جافی: شخصیت بخشی (اضافه استعاری) / روی به کار آوردن: کنایه از اقدام کردن ________________________________________ در این میان، صیّادان برسیدند و هر دو جانب آبگیر محکم ببستند. در همین میان، ماهی گیران رسیدند و هر دو طرف آبگیر را محکم بستند. معنی واژگان: در این میان: در این اثنا / جانب: طرف دیگری هم که از پیرا ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 170 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:39

و روز دوشنبه [امیر مسعود] شبگیر، برنشست و به کران رود هیرمند رفت و با بازان و یوزان و حشم و ندیمان و مطربان؛ و تا چاشتگاه به صید مشغول بودند. پس، به کران آب فرود آمدند و خیمه‌ها و شراع‌ها زده بودند.امیر مسعود صبح زود روز دوشنبه، سوار اسب شد و با پرندگان شکاری و یوزپلنگان و چاکران و خدمتکاران و نوازندگان به ساحل رود هیرمند رفت و تا نزدیک ظهر مشغول شکار بودند. سپس به ساحل رود آمدند. در آنجا برای استراحت خیمه‌ها و سایبان‌هایی برپا کرده بودند.از قضای آمده، پس از نماز، امیر کشتی‌ها بخواست و ناوی ده بیاوردند. یکی بزرگ‌تر، از جهت نشست او و جامه‌ها افگندند و شراعی بر وی کشیدند. و وی آنجا رفت و از هر دستی مردم در کشتی‌های دیگر بودند؛ ناگاه، آن دیدند که چون آب نیرو کرده بود و کشتی پر شده، نشستن و دریدن گرفت.از آنجا که سرنوشت مقدر بود، پس از نماز، امیر دستور داد تا قایق‌ها را بیاورند. ده قایق کوچک آوردند. در یکی از قایق‌ها که بزرگ‌تر بود، برای نشستن و استراحت امیر، بسترهایی پهن کردند و سایبانی برای آن قرار دادند. امیر سوار آن قایق شد و همراهانش سوار قایق‌های دیگر شدند و هیچ‌کس از عاقبت کار خبر نداشت. ناگهان دیدند که چون آب فشار آورده بود، قایق پر شده و در حال غرق شدن و شکسته شدن است.آن گاه آگاه شدند که غرقه خواست شد. بانگ و هزاهز و غریو خاست. امیر برخاست. و هنر آن بود که کشتی‌های دیگر به او نزدیک بودند. ایشان درجستند هفت و هشت تن، و امیر را بگرفتند و بربودند و به کشتی دیگر رسانیدند و نیک کوفته شد و پای راست افگار شد؛ چنان که یک دوال پوست و گوشت بگسست و هیچ نمانده بود از غرقه شدن.زمانی متوجه شدند که در حال غرق شدن بود. فریاد بلند شد و همه به جنبش و تکاپو افتادند. امیر برخاست و شانس یار ب ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 201 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:39

ما هفت آسمان داریم که به ترتیب عبارت است از ۱- آسمان اول به نام "رفیع" که از آب و دود ساخته شده است ۲- آسمان دوم به نام "قیدوم" که به رنگ مس می باشد۳- آسمان سوم که به نام "ماروم "است که به رنگ برنز می باشد۴ -اما آسمان چهارم که به نام" ارقلون" نام دارد به رنگ طلا است۵ -آسمان پنجم به نام "هیفون" نام دارد و رنگش نقره فام است۶- آسمان ششم رو "عروس" نام گذاشته اند به رنگ یاقوت سبز۷ -آخرین آسمان "عجما " نام دارد  که به رنگ مروارید سپیدی است ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 142 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:39

بند اول حق تعالی چون اصناف موجودات می‌آفرید، وسایط  گوناگون در هر مقام بر کار کرد. چون کار به خلقت آدم رسید، گفت "اِنّی خالِقُ بَشَراَ مِن طین" خانه آب و گل آدم من می‌سازم. جمعی را مُشتبه شد گفتند: "ن ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 181 تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1399 ساعت: 8:16

محمّد، ملقّب به جلال الدّین، مشهور به مولوی یا مولانا اوایل قرن هفتم، در شهر بلخ به دنیا آمد. علتّ شهرت او به «مولانای روم» یا «رومی» اقامت طولانی وی در شهر قونیه بوده است، امّا جلال الدّین همواره خود ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 204 تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1399 ساعت: 8:16

 بانگ جرس 1) هنگام آن است که توشه ی سفر را بر اسب ببندیم و آماده ی سفر شویم/ و قصد کنیم از بیابان های پر از خار و کوه های پر از سنگ (همه ی مشکلات و موانع) عبور کنیم. 2) از هر جانب بانگ کوچ کردن به گوش ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 182 تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1399 ساعت: 8:16

در داستان های حماسی ایران و اساطیر باستان، چهرهٔ انقلابی کاوهٔ آهنگر بی نظیر است و پیش بند چرمین او که بر نیزه کرد و مردم را به اتحاد و جنبش فراخواند، درفشی بود انقلابی که بر ضدّ پادشاه وقت، ضحّاک، بر ادبیات...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbareshpars2 بازدید : 227 تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1399 ساعت: 8:16